دنیا را جای بهتری برای زیستن کنیم (پروژه شادی عالیس)

این وبلاگ پروژه شادی و آرامش من است که در آن به تناوب به چگونگی و حل شادی ،آرامش و بهترزیستن درزندگی می پردازم.

دنیا را جای بهتری برای زیستن کنیم (پروژه شادی عالیس)

این وبلاگ پروژه شادی و آرامش من است که در آن به تناوب به چگونگی و حل شادی ،آرامش و بهترزیستن درزندگی می پردازم.

شوخی شوخی

این رو شنیدیم که میگن آدما بچه ها شوخی شوخی به گنجشک ها سنگ می زنند ولی گنجشک ها جدی جدی می میرند...درباره روابط آدمها هم همین صادقه کاملا!

ما شوخی شوخی با طرف خودمان بحث می کنیم، اما او جدی جدی ناراحت می شود و همینجوری الکی الکی رابطه کات می شود، خراب می شود...

گاهی وقتها در هر چیزی به حد خودش برسد برنمی تابد و بر می گردد. تلخی ها، خشم ها، تندی ها، عصبانیت ها، جدال ها...گاهی جوری خراب کاری می کندد که دیگر هیچ امیدی به اصلاح اوضاع نیست...پس سیاست یعنی مواظب بودن!مواظب خشم خودمون باشیم

آرزوی سفر

دلم میخاد برم دنیا رو بگردم..جهان رو با همه فراخیش و گستردگیش و جلوه های نابش

دیوار چین رو- برج پیزا رو- شبهای پاریس رو-خیابان های نیویورک رو-معبدهای هند رو -شوهای آنتالیارو- سواحل تایلند رو-سنت های مالزی رو- ارمنستان-تاجیکستان-رم رو- فرانسه رو- نیز آمریکا رو -قبایل آفریقا رو- ژاپنیهای چشم بادومی رو-آسمان خراش های دبی رو

سفرم آرزوست!!!!!

من شاد نیستم. چرا؟؟

مثلا  وبلاگ راه انداختیم ببینیم راه های شاد زیستن چیه

اما الان اکنون حالا من اصلا "شاد" نیستم...اصلا

سکوت بهترین راه خشم

مریم هیچ وقت نشده توی این سالها دوستی مون با مریم که  قرار بذاریم ی بار! فقط 1 بار!!!! سر وقت یاد و همیشه اول قرار ده دقیقه اول به بحث و کل ک می گذره. از من خشم که چرا دیر اومدی و از اون توجیه!!!!

جدیدا اما دیگه سعی می کنم عصبانی نشم. دیدم من باید کنار بیام با این قضیه که مریم وظیفه ای به من نداره و فقط لطفشه و ازش نباید انتظار کمک داشته باشم.

در دو بار اخیر که این رو بخودم قبولاندم و بااهش کنار اومدم اولی ک میاد دیگه غرغر نمی کنم و چیزی نمی گم و اونم خودش می فهمه نباید دیر میومده  و توضیح میده!!!!

باید از اول همین طور رفتار می کردم. چون مریم رو بکشی هم سر وقت نمیاد بس که فس فس هستش. پس من باید کنار بیام باهاش...

امروز تازه فهمیدم این همه سال بیخودی کل کل کردیم و اوقات  ده دقیقه اول مان را تلخ کردیم...سکوت هنوز هم بهترین راه حله

سکوت آب سردی بر آتش خشم...حتی اگر کوه آتشفشان باشد

چله گیری من

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تله ی خشم-96/2/28

یک درس مهمی که من از جریان گوشی ام گرفتم این بود که: در تله عصبانیت نیفتم.

وقتی مساله ای پیش می آید و دو نفر یا بیشتر عصبانی می شوند :

-حرف هایی که گفته می شود از روی خشم است و ذره ای در آن منطق وجود ندارد.

-حرف  هایی می شنوم که خوشایندم نیست.هر چقدر هم طرف من در خشم گفته باشد اما در ذهن من شاید بماند و حس بدی ایجاد می کند.

-حرف هایی می زنم که ممکن است از سر خشم از دهنم بپرد یا در گرماگرم بحث، رازی، سری و چیز مگویی را بگویم که دردسر بعدی ام بشود.

-99 درصد حرفهایی که در خشم گفته می شود بعدا هم پشیمان می شوی از گفتن شان هم پشیمانت می کنند.

-در خشم اصلا زبان به حرف خوش نمی چرخد و حتی حرف ساده هم با کنایه و ناراحتی و تلخ گفته می شود.

برای این همه تلخی ناشی از گفتمان هنگام خشم، من تصمیم گرفتم که سعی کنم خودم را کنترل کنم و تا جایی که می شود در خشم با کسی وارد گفتمان نشوم.



موارد حساسیت ذهنی من

یک از مواردی که سریه ذهن منو به هم می ریزه و معده ام رو به عصیان می کشه

حساسیت های گاهی من به امر نظافت  و جمع جوری اتاقمه. یعنی یهو گاهی میگم دلم میخاد هیچی نباشه تو اتاقم - دورم هیچی نباشه

با اینکه اتاقم خییییییییییلی مرتبه ولی چون انباری نداریم و همه چیزم داخلشه و خوبه

یا وقتی که قراره چند تا کار انجام بدهم و اون کارها رو توی ذهنم هی مرور میکنم

یا از کسی دلخورم و توی ذهنم راجب مساله تحلیل میکنم. قشنگ انگار دعوای حضوریه و بهم میریزم

اینقد که این  موارد منو بهم میریزن مثلا خود جریانات اخیر بهم نریخته

باید سعی در اصلاحش کنم....

-مهم نیست اتاق شلوغه-مهم اینه مرتبه

-مهم نیست کلی وسیله دارم همشون لازمم میشن

-حیف خود آدم و سلامتیش نیست که بخای یکی رو قانع کنی که حق با تویه یا چرا اشتباه کرده؟


بی خیالی

به قول دوستم

هنوزم "بی خیالی" بهترین درمانه

نذرهای من-96/2/25

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.