مریم هیچ وقت نشده توی این سالها دوستی مون با مریم که قرار بذاریم ی بار! فقط 1 بار!!!! سر وقت یاد و همیشه اول قرار ده دقیقه اول به بحث و کل ک می گذره. از من خشم که چرا دیر اومدی و از اون توجیه!!!!
جدیدا اما دیگه سعی می کنم عصبانی نشم. دیدم من باید کنار بیام با این قضیه که مریم وظیفه ای به من نداره و فقط لطفشه و ازش نباید انتظار کمک داشته باشم.
در دو بار اخیر که این رو بخودم قبولاندم و بااهش کنار اومدم اولی ک میاد دیگه غرغر نمی کنم و چیزی نمی گم و اونم خودش می فهمه نباید دیر میومده و توضیح میده!!!!
باید از اول همین طور رفتار می کردم. چون مریم رو بکشی هم سر وقت نمیاد بس که فس فس هستش. پس من باید کنار بیام باهاش...
امروز تازه فهمیدم این همه سال بیخودی کل کل کردیم و اوقات ده دقیقه اول مان را تلخ کردیم...سکوت هنوز هم بهترین راه حله
سکوت آب سردی بر آتش خشم...حتی اگر کوه آتشفشان باشد